در این مقاله میخوانید:
در هنر و معماری هخامنشی، بهویژه در نقوش تختجمشید، نقش و نگارهایی از دو گیاه سرو و نیلوفر آبی و نقش حیواناتی چون شیر، گاو، اسب، شاهین (هما) و گاو پاژن یا بز کوهی (پازن) بهدفعات تکرار شده است.
سرستونهای کاخهای تختجمشید چهار شکلاند: سر انسان و بدن حیوان، سر دو گاو پشت به هم، سر دو شیر پشت به هم و سر دو شاهین پشت به هم. پیکره یا نقش پازن را نه در بناها، بلکه بیشتر در بدنه اشیایی چون جام، کوزه، بشقاب، پیاله و نظیر اینها که در حفاریهای تختجمشید کشف شدهاند، بسیار به چشم میخورد.
نمادهای سه خدا: اهورامزدا، آناهیتا و میترا به ترتیب با نقوش شاهین، گاو و شیر با عناصری همچون فلز، سفال، سنگ، چوب با رنگهای مختص به خود در هنر هخامنشی بهنمایشدرآمده مثلاً رنگ آبی و آسمان مظهر اهورامزدا بوده است. در اعتقادات مردمان آن دوره اهورامزدا در رأس، آناهیتا و میترا در مرتبه پایینتر قرار داشتهاند.
نقوش استفاده شده متعلق به شیران هنر هخامنشیان است که همگی نشانگر اقتدار، عظمت و شکوه میباشند. در زبان عبری به آن hsiaL میگویند به معنی «نور جاویدان» و فارسی آن «شیر» که از آشور گرفته شده است.
(باتوجهبه سنگنگارههای تختجمشید) مردان بلندپایه پارسی و ماد به هنگام بازدید از شاه برای شادباش مهرگان یا نوروز این گل را به دست گرفتهاند. گویا در بسیاری از نقوش سنگی نیلوفر غنچه دار مختص شاهان است.
در برخی از سنگنگارههای تختجمشید میتوان این گل را با نقشهای برجسته مشاهده کرد. گل نیلوفر آبی بهعنوان نماد کمال و رسایی نیز بشمار میرود. همچنین گل نیلوفر نماد زندگی دوباره (جهان مینو) به شمار میرود.
برخی تصور میکنند گلی که تصویر این سنگنگاره در دستان پادشاه هخامنشی است گل نیلوفر است اما گلی را میبینیم با جام گل یا گلبرگهایی که در میان کاسبرگها جا دارند و ساقههای مستقیم که در دستان شاه قرار گرفته و در دو طرف گل، دو غنچه گوی مانند، دیده میشود.
با بررسی دقیقتر نقش گُل در این سنگنگاره و مقایسه آن با نمونههای مختلف گل در طبیعت، محققان بر این باورند که گل یادشده نیلوفر نیست و بهاحتمال زیاد گُلی که خشایارشاه و ولیعهدش در دستان خود دارند همانا «گُلنار پارسی» است.
در سنگنگاره معروف به بارعام شاهنشاه هخامنشی در تختجمشید که به «نگاره خزانه» معروف است، شاه هخامنشی درحالیکه به نشانه صلح و دوستی، گلی درشت را در دست دارد در حال پذیرفتن همه نمایندگان سرزمین بزرگ ایران هخامنشی به حضور خویش است.
این نگاره هماکنون در ساختمان خزانه قرار دارد، نخست در پلکان شرقی کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تختجمشید که مرکز نگاره بزرگ است قرار داشته که به فرمان داریوش بزرگ (۵۲۲- ۴۸۶ پیش از میلاد) بنا شده است و از آن برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور شاهنشاه استفاده میشده است.
گویند اشو زرتشت، دو درخت سرو به طالع سعد (اقبال فرخنده) در دو محل، یکی در دهکده کشمر (از روستاهای شهرستان بردسکن) و دیگری در دهکده فریومد از روستاهای (طوس) خراسان به دست خود کاشت. بهمرورزمان این درخت بلند و ستبر و پرشاخ شده و دیدن آن موجب شگفتی بینندگان شد.
گرامیداشت درخت سرو در فرهنگ ایران با گسترش آیین مهر در ایران کهن در پیوند است. درخت سرو زیباترین و خوش قامت ترین درخت است که بار هم نمیدهد و از تعلق آزاد است ازاینرو آن را نماد آزادگی میدانند.
این درخت همچنین خزان ندارد و همیشه سبز است نشان میدهد که ایران همیشه سبز و خرم و شاد است.
«سرو مهر» را در شب زایش مهر با نمادها و نشانههایی دیگر نیز میآراستند. چنانکه بر فراز سرو به نشانه خورشید یا مهر تابان ستارهای زرین یا سرخ برمی افراشتند و شاخههای درخت سرو را با دو رشته زرین و سیمین به نشانه خورشید و ماه میآراستند.
همچنین جوانان به امید برآورده شدن آرزویشان، بهگونهای نمادین پارچهای ابریشمی یا سیمینبر شاخههای سرو میآویختند و در پای سرو نیز هدایایی میگذاشتند.
پس از گسترش آیین مسیح در اروپا، پیروان این آیین نیز به بسیاری از سنتهای «مهری» همچنان پایبند ماندند؛ چنانکه میدانیم امروز سنت کهن برافراشتن و آراستن درخت بهصورت آذینبندی با بهرهگیری از نمادهای ویژه آیین مهر، با آراستن و آذینبندی درخت کاج در بین مسیحیان هنوز متداول است.
گاو و شیر (ثور و اسد) هر دو از صورتهای فلکی هستند. نقش گاو در سر ستونهای تختجمشید و هم در درگاه کاخ ملل بهکاررفته است. شیر نماد خورشید، تابش، گرما و روزهای بلند و گاو نماد ماه، سرما و شبهای بلند است.
در نمادشناسی نشانههای این نقشبرجسته، شیر گاو شکن بیانکننده پیروزی روز بر شب، خورشید بر ماه، گرما بر سرما است. زیراکه شیر، بر گاو غلبه کرده.
شیر گاو شکن نمادی از اسطوره زایش خورشید و جشن شب یلداست. ازاینرو نقش پریدن شیر بر پشت گاو و ازپایدرآوردن او در روی دیواره سنگی پلکان ورودی کاخ آپادانا دیده میشود.
این نماد در هنر هخامنشی به معنی پاینده و نگهدارنده به شمار میرفته و به همین دلیل در سر ستونها و در درگاهها بهکاررفته است.
نشان پیکر بالدار که در دیدگاه باستانشناسان، نگاره اهورامزدا شناخته میشود، گاه به آن نام فروهر هم اطلاق میشود. نماد «فر کیانی» خورشید بالدار در فرهنگ خاورمیانه و در تمدن آشور، مصر و یونان تاریخی طولانی دارد و نماد فروهر اقتباسی از آن است.
نامیدن این نماد بهعنوان فروهر به قرن نوزدهم میلادی برمیگردد. بسیاری از نوشتههای علمی، این نماد را اهورامزدا میدانند، اما با توجه به پیکره پادشاه وسط بال ها که دارای تاج و جامه پادشاهی است و گردی پیمان (حلقه پیمان به کشور) را به دست گرفتهاست. (در دیرباز گردی پیمان همانند تاج، عصا و بازوبند پادشاهی ازنشانه های پادشاهان ایرانی محسوب میشدهاست که همیشه همراه خود داشتند) بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که این پیکر، در واقع نماد «فر پادشاهی» ایران است. بسیاری دیگر «فر کیانی» را نماد «فر پادشاهی» میدانند که مستند و معقول است. زرتشتیان زمان هخامنشی نیز آن را مقدس میدانستند.
کهنترین موارد استفاده از این نماد در ایران، زمان داریوش اوّل، و استفاده از آن در کتیبه بیستون و تختجمشید است.
زمان حیات داریوش اوّل را، بین (549 تا 486ق.م) دانستهاند. زمان ساخت بیستون را (520 ق.م) میدانند و قدیمیترین بخش تختجمشید را مربوط به (518 قبل از ق.م) دانستهاند. پس کهنترین زمانی که میتوان برای این نماد در آثار کشف شده در ایران یافت، حدود (518 سال ق.م) است.
کاخ دروازه ملل، کاخ دالان انتظار یا کاخ خشایارشا، از کاخهای تختجمشید بوده که در کنار پلکان ورودی و در شمال غربی این ارگ پادشاهی بنا شده است. دادههای امروزی درباره نام این کاخ ازروی سنگنوشتههای بالای این کاخ گرفته شده است.
با گذر از درگاه غربی، تالار بزرگی است که در میان آن چهار ستون قرار دارد. دورتادور اتاق سکویی به پهنا و بلندای ۵۲ سانتیمتر از سنگ سیاهرنگ خوش تراشیده، کار گذاشتهاند که جایگاه نشستن میهمانان و بزرگ زادگانی بوده است که به این اتاق انتظار میآمدهاند.
همه درونی دیوارهای اتاق با کاشیهای رنگین سبز، آبی نارنجی پوشیده شده بوده که گلهای دوازده پر و رجهایی از درخت خرما و آراستگیهای دیگر را نشان میدادهاند.
نمایندگان همه نژادهای گوناگون وابسته کشور ایرانزمین، به درون این کاخ آمده و سپس بهسوی کاخهای دیگر رهسپار میشدند. کاربری این کاخ مانند اتاق انتظار بوده ازاینرو این کاخ را کاخ انتظار و کاخ دروازه کشورها نیز میگویند.
میتوان گفت کاخ دروازه ملل در میان کاخ آپادانا، پلکان ورودی تختجمشید، استحکامات شمالی تختجمشید و خیابان سپاهیان بنا شده است.
این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته است و ارتفاع آن 10 متر است که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست. کاخ دروازه ملل دارای تالاری با دیوارهای خشتی قطور،
سه درگاه بزرگ و چهار ستون استوار و بلند بوده که سقف آن را نگه میداشتهاند. تالار ۶۱۲٫۵ مترمربع وسعت دارد. بام ساختمان ۱۸ متر بلندتر از ترازِ جلوخان پلکان ورودی بوده و تیغه کنگرههایش نزدیک ۳۳ متر از ترازِ دشت (در کنار دیوار سکو) بالاتر بوده است. ستونهای کاخ کمی بیشتر از ۱۶٫۵ متر ارتفاع داشتهاند.
بر دروازه غربی و شرقی طرح مردان بالدار و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبه میخی تزیین یافتهاند.
این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا بهاختصار بیان میکند که: «هر چه به دیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته است». دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
کاخ آپادانا یا کاخ بار داریوش قدیمیترین، بزرگترین و باشکوهترین کاخ اندرونی تختجمشید بوده است که بنای آن در حدود ۵۱۵ پیش از میلاد آغاز شد و تکمیل آن سیسال به طول انجامید.
این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای دیگر به حضور شاه بنا شده است. بزرگی و وسعت تالار مرکزی آپادانا به حدی بوده که گنجایش پذیرایی از ۱۰٫۰۰۰ میهمان را داشته باشد.
این کاخ مشتمل است بر یک تالار با شکوه چهارگوش مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان، در جهتهای شمال، شرق و غرب (هر یک با ۱۲ ستون) و چهار برج در چهارگوشه بیرونی تالار و یکرشته اتاق نگهبانی که در جنوب آن قرار دارند. سطح این کاخ حدود به سه متر از کف حیاط آپادانا و کف دروازه همه کشورها بلندتر ساخته شده است.
تالار مرکزی آپادانا مربع شکل (۵٫۶۰ متر در ۵٫۶۰) است و ۶ ردیف ستون ۶ تایی سقف آن را با بلندایی بیش از ۲۰ متر نگهداری میکرده است. مجموع ستونهای سه ایوان آپادانا ۳۶ بهعلاوه ستونهای تالار ۷۲ عدد بوده و همین سبک و شیوه اجرایی در کاخ آپادانای داریوش در شوش هم یافته شده است.
ستونهای تالار مرکزی آپادانا در بلندا و طرح دقیقاً مانند ستونهای ایوان شمالی است، یعنی هر ستون مرکب است از سرستون گاو دوسر و گلوبوته زیر آن و ساقه استوانهای شیاردار و فقط شکل زیر ستون آنها با هم فرق دارد، یعنی بهجای اینکه زنگولهای باشد، متشکل از دو قطعهسنگ مکعبی شکل است که سنگ کوچکتر بر فراز سنگ بزرگتر (جمعاً به ارتفاع ۱۵۵ سانتیمتر) استوار شده است و خود، زیر شالی چرخ مانند نصب شده است.
سقف وسیع و سنگین تالار بر روی الوارهای سنگین، از چوب سدر و یا سرو، استوار بوده و برای آنکه باران، بام را خراب نکند، درون دیوارهای خشتی، راهآبهایی به طور قائم با آجر و ملات قیر ساختهاند که آب باران را به مجاری زیرزمینی که از زیر آپادانا میگذشته، میرسانیده است.
دیوارهای تالار مرکزی آپادانا همه به پهنای ۳۲٫۵ متر و از خشت خام بوده است. خشتها را بهاندازه ۳۳ در ۳۳ و با ضخامت ۱۳ سانتیمتر ساخته و با ملات گل و آهک به هم چسبانیدهاند، روی دیوارها لایهای از گل و گچ، به پهنای ۵ سانتیمتر و روی آن را با لایهای از گچ سبز خاکستریرنگ پوشاندهاند.
کاخ آپادانا توسط پلکانی که مزین به نقوش و کتیبههای باشکوهی است و در قسمت جنوب غربی آن واقع شده به کاخ تچرا یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل است.
در میان بناهای تختجمشید، پلکانهای آپادانا از اهمیت ویژهای برخوردار است و یکی از مهمترین بخشهای تختجمشید است که بیانگر یک رویداد استثنایی و تکرارنشدنی در معماری است. نگارههایی که بدنه بزرگ پلکان
آپادانا را تزیین میکنند در شمار شاهکارهای هنر ایرانی قرار دارند.
ردهبندی در حجاریها هدفمند است. گارد سلطنتی، نجبا و کارمندان و یا در حقیقت نگهبانان، سازمان دهندگان و مجریان اوامر حکومتی را نشان میدهند. در مرکز پلکان، شاه و سازمان دربار، در پیشروی شاه نمایندگان کشورهای مختلف تشکیلدهنده شاهنشاهی تراشیده شدهاند.
دو پلکان عظیم مشابه که از دو طرف حیاطهای شمالی و شرقی آپادانا، به صفه سنگی که این بنا روی آن ساخته شده بالا میآید. هر پلکان دارای چهار ردیف با 31 پله است و در 2 طرف 4 پلکان شرقی 229 سرباز مسلح به نیزه کمان و ترکش پارسی صف کشیدهاند.
پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبه نظامی مادی و پارسی دارد درحالیکه گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده است.
در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف بالای همین دیواره، نقش افرادی درحالیکه هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.
برخلاف نقوش آشوری که صحنه جنگ و خونریزی را به تصویر میکشد در نقوش ورودی این کاخ از تختجمشید، سراسر صلح و دوستی به چشم میخورد.
در این سنگنگارهها، نمایندگان 23 ساتراپی که تحت یک حکومت واحد بودهاند را با لباس و سلاح محلی خود و همچنین با هدایایی که همراه داشتند به تصویر کشیده شدهاند.
این پلکان در سال ۱۹۳۲م. بهوسیله هرتسفلد کشف شد که مشتمل بر ۸۱۱ نـگاره انسـان و نقشهای بیشمار دیــگری میباشد.
بر دیواره پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شدهاند:
۱- مادیها 2- ایلامیها 3- پارتها 4- سغدیها 5- مصریها 6- باختریها 7- اهالی سیستان 8- اهالی ارمنستان 9- بابلیها 10- اهالی کلیکیه 11- سکاهای کلاه تیزخود 12- ایونیها 13- اهالی سمرقند 14- فنیقی ها 15- اهالی کاپادوکیه 16- اهالی لیدی 17- اراخوزی ها 18- هندیها 19- اهالی مقدونیه 20- اعراب 21- آشوریها 22- لیبیها 23- اهالی حبشه
روی کتیبهای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم». تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی است.
کاخ تچر، کاخ اختصاصی داریوش کبیر بود که به فرمان او بنا شده است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده است.
این کاخ یک موزه خط به شمار میرود. از کتیبههای پارسی باستان گرفته تا خطوط پهلوی در آن دیده میشود. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده است.
سنگهای بهکاررفته برای ساخت این کاخ، خاکستری صیقل شده است به گونه ایکه بازتاب اشیاء و نور در آن میافتاده و روشنایی را در آن دوبرابر مینموده به همین دلیل آن را آینه خانه یا تالار آینه هم میخواندند.
بر روی دیوارههای پلکان این کاخ نقوش گوناگونی دیده میشود. در این کاخ، سنگنوشتههایی از شاهان هخامنشی داریوش یکم، خشایارشا و اردشیر سوم بهجایمانده است. این بنا در یکی از کتیبهها «تچر» خوانده شده است.
با استناد به سنگنوشتههای موجود در کاخ این سازه به دستور خشایارشا به طور اختصاصی برای همسرش به نام «هدیش» که نام وی را نیز برآن کاخ نهاد ساخته شده است. این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده است در مرتفعترین قسمت صفه تختجمشید قرار دارد.
این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. بر درگاههای بزرگ، نقش خشایارشا، با تاجی ساده و بی کنگره دیده میشود. تاریخ نگاران یونانی گفتهاند اسکندر مقدونی آتشزدن تختجمشید را از این کاخ آغاز کرده است.
کاخ هدیش بر سینه سنگ و در جنوب سکّو ساخته شده و پایه آن در برابر ترازِ دشت نزدیک به ۱۸ متر بلندتر است. راستای طول کاخ، غربی–شرقی بوده و گستره آن نزدیک به ۲۵۵۰ مترمربع (۴۰ در ۵۵) متر است.
یک پلکان دوطرفه در غرب و یکی دیگر در شمال شرقی، آن را به ترتیب به حیاط کاخ تچر و حیاط کاخ سه در مرتبط میسازد. بخش بزرگتر کاخ، یک تالار میانی چهارگوش دربرگیرنده شش رج ستون ۶ تایی بوده است.
در شمال این تالار ایوانی ۱۲ ستونی بوده که با دو درگاه بزرگ به تالار راه مییافته و دیگر، تالار را به بالاخانه جنوبی مرتبط میساخته است. در دو سوی شرقی و غربی تالار، دو دستگاه ساختمان، دربردارنده سرای نگهبانان، اتاق چهار ستونی، کفشکن و برج نگهبانی بوده است.
در سرتاسر جنوب کاخ، بالاخانه یا ایوانی با لبه کنگرهدار بوده که از دو سمت شرق و غرب از راه پلکان به درون بخش غربی شبستان راه داشته است. پلکان غربی هنوز پابرجاست.
اما پلکان شرقی که آجری بوده، ازمیانرفته است. در سال 1357 باستانشناس ایرانی «علیرضا شاپور شهبازی» آن را به سیمای آغازینش بازسازی کرد.
در سنگنوشتهای در جنوب شرقی تالار ثبت شده که سازنده این بنا خشایارشا هخامنشی میباشد و اردشیر یکم آن را تمام کرد. این خشت سنگی بهاندازه ۳۵ سانتیمتر است و بر روی آن به خط میخی بابلی حک شده که اردشیر شاه گوید: این خانه خشایارشا، پدر من، پیاش را ریخت، به تأیید اهورامزدا، من، اردشیر شاه، آن را برآوردم و تمامش کردم.
وسعت این کاخ در حدود ۴۳۰۰ مترمربع است و سقف آن بهوسیله صد ستون ده در ده که هرکدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگهداشته میشده است.
دومین کاخ وسیع تختجمشید است که در شرق حیاط کاخ آپادانا قرار دارد.
تالار مرکزی مشهور به صد ستون که باستان شناسان آن را تالار تخت نامیدهاند. یک بنای صد ستونی دیگر اما بسیار کوچکتر نیز در میان خزانه تختجمشید موجود است. از همه سر ستونهای تالار تنها دو عدد باقیمانده بود که آنها را در دهه ۱۹۳۰ میلادی به شیکاگو بردهاند.
معماران سطح کاخ را ۲ متر پایینتر از سطح کاخ آپادانا طراحی کردهاند. ۸ درگاه، ۲ عدد در هر دیوار؛ آن را به دالانها و صندوقخانهها و یک ایوان متصل میکند.
دیوارهای تالار، اِزارهای از سنگ سیاه مرمر به بلندای ۴۰ سانتیمتر داشته است. در هر یک از دیوارها ۲ دریچه سنگی و نه تاقچه درست کرده بودند. در دیوار شمالی که فقط دو تاقچه همراه با پنج دریچه سنگی داشته است. ده ردیف ستون، هر ردیف ده تا سقف بنا را بر پا میداشتهاند.
زیر ستونها همه زنگولهای بوته دار و قلمه ستونها استوانهای شیاردار و تزئین شده به گل و بوتههای مرکب و مظهر درخت نخل بوده است. بر روی ستونهای گاو دو سر گذاشته بودند.
بنا بر دیگر پژوهشها ارتفاع ستونها به ۱۴ متر میرسیده ۲ درگاه جنوبی به دالان بلند و درازی متصل میشدهاند که در گوشه غربی به یک اتاقک مرتبط میشده است و از این اتاق با پلکانی کوچک به قسمت شمالی حرمسرا و از آنجا به کاخ سهدری راه مییافتهاند و با پلکان دیگری به دالان غربی تالار میرسیدهاند.
خود این دالان توسط درگاه پلهداری به جنوب حیاط آپادانا متصل میگردیده است. دو درگاه شرقی به صندوقخانهها یا یک دالان مرکب وصل بودهاند ولی درگاههای شمالی به ایوانی بزرگ که ۲ ردیف ۸ تایی ستون داشته، باز میشدهاند.
این ستونها درست مانند ستونهای تالار بودهاند، ولی سرستونهایی به شکل انسان دو سر داشتهاند یعنی مانند سرستونهای ایوان شمالی کاخ سهدری بودهاند. این موضوع میرساند که هر دو بنا متعلق به یک دوره یعنی زمان اردشیر یکم بودهاند.
در دو سوی ایوان، دو اتاق برای سربازان بنا کرده بودند و بر درگاه آنها، نقش سربازانی با سپر و نیزه کنده بودند که روی به داخل ایوان دارند. بر گوشه شمال غربی این اتاقها گردن و سر دو گاو ساختهاند که باستان شناسان یکی از آنها را در اواخر دهه ۵۰ خورشیدی به جایش نصب کردهاند.
در سرتاسر ایوان و تالار آثار سوختگی شدید و مهیبی که در اثر یورش اسکندر به تختجمشید به وجود آمد، دیده میشود. گذشتگان بقایای اشیاء سوخته و خاکستر چوب سدر متعلق به سقف را یافتهاند و بدین سبب شکی نمانده است که کاخهای تختجمشید را آتش نابود کرده است.
درگاههای شمالی از نظر ارتفاع بلندتر از درگاههای دیگر است، سازندگان دیوار هر درگاه را به شش قسمت افقی تقسیم کردهاند و در قاب بالایی اردشیر یکم بر تخت فرمانروایی نشسته است و رخ به بیرون دارد.
در شمال ایوان شمالی، حیاطی بزرگ وجود دارد و در مشرق آن یک دستگاه ساختمانی مشتمل بر تالارها، انبارهای سربازی، راهروها و دالانهای کوچکتر قرار دارد و در شمال حیاط کاخ نیمه تمامی است درست به شکل و طرح دروازه خشایارشا که بیشتر توصیف شد.
در مغرب حیاط، دالانی بلند و انبار مانندی است که در شمال بریده میشود تا دو حیاط آپادانا و صد ستون را به هم بپیوندد. یک خیابان بزرگ به طول ۹۰ متر و عرض تقریبی ۱۰ متر از دروازه خشایارشا به طور مستقیم رو به شرق تا به شمال دروازه نیمهتمام میرسد و این خیابان را خیابان سپاهیان مینامند زیرا تصور میشود که رژه سربازان جاویدان در آن انجام میگرفته است.
تالار رایزنی، دروازه شاهان، سه دروازه، سهدری یا کاخ میانی، در میانه کوشک شاهی تختجمشید واقع شده است. این کاخ با سه درگاه و چند راهرو به کاخهای دیگر راه مییابد و ازاینرو آن را کاخ میانی یا سهدری نیز میخوانند.
چون بر پلکانهای این کاخ، بزرگزادگان پارسی را نقش و حکاکی کردهاند که بهگونهای دوستانه و خودمانی، برای دیدار فرمانروا میروند و نیز ازروی گونه کاربری و جایگاه کاخ، گاهی آن را تالار رایزنی (انجمن) نیز نامیدهاند.
ساختمان کاخ تااندازهای چهارگوش است. در میان سازه، تالار میانی چهارگوش بهاندازه هر پهلو ۱۵٫۵ متر است که بامش بر چهار ستون عظیم استوار میباشد.
در دیوار شرقی این تالار، درگاه ورودی و اصلی قرار دارد و شاه از این بخش به درون وارد میشده است. دو درگاه دیگر آینهوار در دیوار جنوبی و شمالی جای دارند.
درگاه شرقی به اتاقی بزرگ و باریک، موازی با تالاری باز میشده است که اتاقک کوچکی در جنوب آن و کفشکنی هماندازه آن، در شمال بوده است. از این کفش کن، پلکانی با ده پله هر پله با ۱۰ سانتیمتر بلندا به درون سر پلهای میرفته که خود از راه پلکانی ۲۸ پله، هر یکی به بلندای ۱۰ سانتیمتر، به درون اتاق کوچکی در شمال غربی یا همان بخش پیشکاران شبستان خشایارشا، راه میبرده است و سپس از راه درگاه شرقی این اتاق کوچک، به اتاق دیگری راه مییافته که پلکانی سنگی، آن را به دالان جنوبی کاخ صد ستون متصل میکرده است.
امروزه اتاقهای شرقی کاخ سه دروازه ازمیانرفته و تنها بخشی از پلکان شمال غرب حرمسرا بهجامانده است که این بخش را به حیاط آپادانا پیوند میدهد.
پلکان دالان جنوبی کاخ صد ستون نیز هنوز بهجامانده است. درگاه شمالی کاخ سه در به ایوان دو ستونی باز میشده که با دو پلکان جانبی و نقش و نگاره دار، به گستره جنوبی حیاط آپادانا میپیوسته است.
در دیوار غربی این ایوان، دهلیزی ساخته بودهاند که با چند پله سنگی به پهنه جنوب کاخ آپادانا و خود تالار آپادانا راه داشته است. درگاه جنوبی هم به ایوانی دو ستونی باز میشده که در جنوبش یک حیاطخلوت جا داشته است.
خود این حیاط با پلکان نقشدار کوچکی به یک اتاق سر پله و سپس به حیاط شرقی کاخ خشایارشا، با نام هدیش، چسبیده بوده است. ایوان غربی با دو درگاه به اتاقهای بخش غربی کاخ سه در که دارای چند تالار دو یا چهار ستونی و شماری اتاق بلند و پاسدارخانه مانند بوده، راه مییافته است. همه کاخ توسط خیابانی از کاخ اصلی جدا بوده است.
این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفته است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس مشهور، ارنست امیل هرتزفلد، از نو تجدید بنا و مرمت شد و امروزه بهعنوان موزه و اداره مرکزی تأسیسات تختجمشید مورداستفاده قرار گرفته است.
بخشهایی از این بنا که در حال حاضر بهعنوان موزه مورداستفاده است، شامل یک ایوان، دو نگارخانه و یک تالار است. در ایوان موزه که در سمت شمال ساختمان قرار دارد و ورودی موزه در آن واقع شده است، دو جرز (دیوار اتاق و ایوان، پایه ساختمان که از سنگ و آجر سازند) سنگی عظیم یکپارچه به ارتفاع تقریبی ۸ متر و عرض ۲۰٫۱ متر به وزن حدود ۸۰ تن در جلو و طرفین قرار دارد.
هر یک از این دو جرز عظیمترین سنگ یکپارچهای است که در تختجمشید مورداستفاده قرار گرفته است. سقف ایوان را هشت ستون چوبی با سر ستونهای گاو دو سر نگه میدارد.
کاخ “ه” یا کاخ “اچ” یکی از کاخهای تختجمشید است که در غرب کاخ هدیش جنوب غربی تختگاه قرار گرفته است. پلکان نقش داری که از دو سمت به این کاخ راه دارد، اکنون حالتی نیمه ویران یافته. پلکان اصلی به گواهی قطعهسنگ مکتوبی که از آن بهجایمانده، به بنایی تعلق دارد که خشایارشا آغاز و اردشیر یکم آن را تمام کرده است.
اولین بنایی که در تختجمشید بود که شروع به ساختن آن نمودند خزانه بود. در ابتدا استفاده آن مسکونی، بعداً اداری و در نهایت به خزانه تغییر یافت. نقشه اولیه آن شامل چهار تالار، بیش از 15 اتاق کوچک وبزرگ و یک نور گیر بزرگ بود.
در آن ستونهایی با پایه سنگی و تنه های چوبی وجود داشتهاست و دیوارهایی از خشت بودهاست که هنوز پایههای آن وجوددارد. سقف آن مانند سقف تمام بناهای تختجمشید چوبی بودهاست.
تبدیل کاربری خزانه در زمان داریوش اتفاق افتاد، با افزایش درآمدها داریوش تصمیم گرفت خزانه را گسترش دهد و مساحتی حدود ۷۵٪ مساحت اولیه به آن اضافه نماید.. در اواخر این کار داریوش فوتکرد و این بنا در زمان خشایارشا به اتمامرسید.
خشایارشا برای بار دوم خزانه را تغییر داد زیرا با نقشه کاخ ملکه تداخل داشت. خشایارشا قسمتی از خزانه را تخریب و بهجای آن به قسمت شمالی یک تالار ۱۰۰ ستون بزرگ افزود. نهایتاً بین کاخ ملکه و خزانه خیابانی بزرگ ایجاد شد.
خزانه در سمت غرب و جنوب دری نداشت و در سمت شمال یک در و در سمت شرق نیز یک در داشت. نقشه نهایی خزانه شامل یک تالار ۱۰۰ ستون (۵×۲۰)، یک تالار ۹۹ (ستون ۹×۱۱)، یک تالار ۳۰ ستون (۵×۶)، یک تالار ۲۰ ستون (۴×۵) با ۵ انبار، یک اتاق ۱۲ ستون (۲×۶)، یک اتاق ۶ ستون (۲×۳)، یک اتاق ۵ ستون (۱×۵)، یک اتاق ۴ ستون (۲×۲)، دو نورگیر بزرگ که اولی دارای یک ایوان ۶ ستون (۱×۶) و سه ایوان ۴ ستون (۱×۴) و دومی دارای چهار ایوان ۴ ستون (۱×۴) و تعدادی راهرو مانند که ممکن است از بعضی قسمتهای آنها برای استقرار محافظ استفاده میشده است، میباشد.